سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من....

من....
چه دوحرفی وسوسه انگیزیست...
این من !نه زیبایم...نه مهربانم...نه عاشق...ونه محتاج نگاهی...
فقط برای خودم هستم...خوده خودم...
صبورم و عجول...سنگین...سرگردان...مغرور...قانع
بایک پیچیدگی ساده ومقداری بی حوصلگی زیاد...
وبرای تویی که چهره های رنگ شده رامی پرستی
نه سیرت ادمی...هیچ ندارم
راهت را بگیر و برو....
حوالی ما توقف ممنوع است...

[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 11:0 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

این روزها زیادی ساکت شده ام

74122948698092087828.png


[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 10:57 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

سرخوشانه میخندم


?? ????????ســَر خوشــــآنــه میــخـَنـــ?مـ ..
?? ????????شــــوخـــ ـــی میکنــــمـ..

?? ????????وهیـــــچ کــس نمـــــی ?انـَـــد ..

?? ????????چقـــــ?ر سخـــــت اسـتــ ..

?? ????????احـســ آس خفگـــــی کــــر?ن ..
?? ????????پشــــت ..

?? ????????ایـــــــن نقـآبــ لعـــــنتــــــی ..


[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 10:56 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

میزنم به خیابان

(??????) ???????مـ ـیـزنـمـ بــہ ??ــیـابـ ـا?

(??????) ???????…!  و پـ ــایمـ را بــہ پـ ـیـشــانے اش مـیـ ـ?وبـ ـمـ

(??????) ???????مـ ــ? لـ ـج ایـ‌ ـ? ??ــیـابـ ـانے را ?ـہ از هـ ـیـچ طـ ـرف بــہ

(??????) ???????تـ♥ــو

(??????) ???????نـمـ ـیرســـ? … ?ر مے آورمـ ـ

vmimgs101.gif

 


[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 10:55 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

مردی و نامردی

?? ????????+مـردی و نـامـردی جنســــیـــتــــــ سـرش نـمــی شـهhappy_blue.png?? ????????
?? ????????"مـعـرفـتـــ ـــــ " کــه نـداشـتـه بـاشــ?? ????????

?? ????????happy_blue.pngنـامـردی....!!happy_blue.png?? ????????


[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 10:50 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

هر چی تنها تر میشی...

25.gifهَــرچی تَنها تر میشی..25.gif

25.gifاِحتمـال شـروع یـه رابـطه اَحمَقانـه بیشتر میشه25.gif


[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 10:49 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

از رها کردن نترس

از رها کردن نتــــرس

هیچ کس نمــــی تواند چیزی که مال توستـــــ را از تو بگیرد

و تمام دنیــا نمی توانند چیزی که مال تو نیستـــــ را برایتـــــ حفظ کنند


[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 10:24 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

بعضی وقتا....

بعضی وقتا شیشه مشروب جلوته...
یه قلیون دوسیب کنارته...
ولی باز احساس میکنی 
یه چیزی کمه
اونجاست که میفهمی دلت واسه یه نفر
اندازه یه "دنیا"تنگ شده!
تلخی مشروب و سنگینی دوسیب هم
نمیتونه جای اونو پر کنه...!!!

[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 10:24 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

یه جفت دستکش

توی زمستون زنگ بزنم بدون هیچ دلیلی

بگم:بچه ها ولیعصر منتظرن با یه عالمه برف

بعد با تردید بگم:میای که؟؟

بدون مکث بگه:یه جفت دستکش میارم فقط

یه لنگه من یه لنگه تو

سر اینکه دست های گره شدمون توی جیب کی باشه

بعدا تصمیم میگیریم...!!!


1390402262.gif


[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 10:23 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]

شکایت از عشق های سرد امروزی

شکایتی ظریف و شاعرانه از بی مهری و عشقهای سرد امروزی :
*********************************************

شبیه قطره باران که آهن را نمی فهمد
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد

نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمک هایت
الفبای دلت معنای نشکن را نمی فهمد
هزاران بار دیگر هم بگویی دوستت دارم
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد
من ابراهیم عشقم ، مردم اسماعیل دلهاشان
محبت مانده شمشیری که گردن را نمی فهمد
چراغ چشمهایت را برایم پست کن دیگر
نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد

دلم خون است ، تا حدّی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد
برای خویش دنیایی ... شبیه آرزو دارم
کسی من را نمی فهمد! ... کسی من را نمی فهمد!


[ چهارشنبه 92/9/6 ] [ 11:15 صبح ] [ افشین باقری ] [ نظر ]
<   <<   11   12   13   14   15      >